با صدای استاد مانی رهنما
ما کاری به حکم نداریم
حکم رو کاغذ مال محکمس
اصلیت حکم مال خداست
که ما و منش ریخته و
گلریزون می کنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چاردیواری
که کل دنیا چاردیواریه
کرم مرتضی علی یه مرد که واسه شرف و ناموسش
دوازده سالو کشیده
وجدانش بالاتر از این پولاس، که کاغذه
سلامتی سه تن
ناموس و رفیق و وطن
سلامتی سه کس
زندونی و سرباز و بی کس
سلامتی باغبونی که زمستونشو از بهار بیشتر دوست داره
سلامتی آزادی
سلامتی زندونیا بی ملاقاتی…
امیرعلی که شریفه، نامزد برادرش رضا، را به دلیل رابطه نامشروعش با مردی به نام احمد به قتل رسانده، پس از دوازده سال از زندان آزاد می شود. پیش از آزادی، هم سلولی اش محسن دربندی، انگشتری به او می دهد و به او سفارش میکند پس از گرفتن طلب او از مردی بیرون از زندان، از زنی به نام مجدی حمایت کند و سر و سامانی به زندگی او بدهد. بیرون از زندان، مادر او که حالا نابینا شده به همراه برادران و خواهران امیرعلی و شوهرخواهرش به استقبال او می آیند. امیرعلی درمی یابد که در غیاب او پدرش از فراق او مرده و یوسف، یکی دیگر از برادرهایش، در یک آسایشگاه روانی بستری است. یوسف در جریان تظاهرات دانشجویی بر اثر ضرباتی که به سرش وارد آمده دچار اختلال روانی شده است. رضا، برادر آزادشده اش را به یک پیتزافروشی در شمال شهر که محل کار اوست می برد.
رضا عاشق دختر پولداری به نام لادن است که به اتفاق دوستانش از مشتریان دایمی پیتزافروشی است، و از طرفی تلاش میکند به ناراحتیهای روانی دوست معتادش قاسم پایان دهد. امیرعلی به زودی مجدی را پیدا میکند و در حالی که تصور می کرده مجدی همسر محسن است، درمی یابد که او زنی بیوه و در واقع خواهر هم سلولی اش است که با دختر کوچکش عاطفه زندگی می کند. امیرعلی دلباخته مجدی میشود و در ملاقاتی در زندان با محسن از او اجازه عروسی با خواهرش را می خواهد و محسن نیز می پذیرد.
از سویی رضا به لادن می گوید که به خاطر اختلاف طبقاتی میان خانواده آن دو، ازدواجشان را باید فراموش کنند و بهتر است از یکدیگر جدا شوند. لادن با ناراحتی می پذیرد. یک شب رضا که برای یکی از خانهها پیتزا برده، با دوستان لادن در میهمانی ای که در آن خانه برپاست روبرو میشود و خود لادن را نیز می بیند. رضا با ناراحتی به پیتزافروشی برمی گردد و مدتی بعد دوستان لادن نیز به پیتزافروشی می آیند و به او می گویند که امشب عقدکنان لادن است ولی هنوز عاقد نیامده است. امیرعلی که موفق شده طلب محسن را بگیرد، در راه بازگشت با احمد، فاسق نامزد سابق برادرش، روبرو میشود و احمد او را با ضربههای متعدد چاقو می کشد در حالی که امیرعلی در خیابان و زیر باران شدید آخرین نفسها را می کشد، لادن به پیتزافروشی که دوستانش در آن جمع شده اند، نزد رضا بازمی گردد.
دانلودکلیپ فیلم اعراض : لینک مستقیم
کلمه عبور: www.radiobaran.com